سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ |۱۷ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 19, 2024
حجت الاسلام رمضانی ـ امام جمعه هامبورگ

حوزه / در مسیر دانش اندوزی برخی آداب وجود دارد که دانستن آنها مهم و ضروری است. لذا امام سجاد(ع) در میان مباحث اخلاقی که بیان فرموده ­اند، در فرازی از آن به حق شاگرد اشاره می کنند.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین رمضانی امام جمعه هامبورگ در خطبه های این هفته نماز جمعه، به ادامه سلسله مباحث اسلام و حقوق اخلاقی پرداخت و با اشاره به منابع دینی به ویژه رساله حقوق امام سجاد علیه السلام، از حقوق دانش آموزان و دانشجویان سخن گفت و از سوی دیگر به نقش ویژه استاد و معلم در تعلیم و تربیت پرداخت. متن اظهارات مدیر مرکز اسلامی هامبورگ در ادامه می آید:

یکی دیگر از موضوعات اخلاقی ـ تربیتی، که امام سجاد(ع) در ادامۀ مباحث حقوقی خود به آن پرداخته ­اند، حق شاگرد است. در ابتدا، توجّه به این نکته ضروری است که اسلام بر تحصیل علم و دانش تأکید فراوان می کند تا آدمی در جهل و نادانی زندگی نکند؛ زیرا در طول تاریخ جهل اساس تمام بدبختی ها بوده و بسیاری از دشمنی ها به واسطه همین جهل و نادانی شکل گرفته است. همچنین انحراف در روابط انسانی به واسطۀ جهالت ها و نادانی ها می­باشد. از اینرو برای نجات بشر باید به سوی علم و دانش حرکت نمود، تا هر کسی به وظیفه خود به شکل صحیح آشنا گردد.

حق دانش آموز و دانشجو

در مسیر دانش اندوزی برخی آداب وجود دارد که دانستن آنها مهم و ضروری است. لذا امام سجاد(ع) در میان مباحث اخلاقی که بیان فرموده ­اند، در فرازی از آن به حق شاگرد اشاره کرده و می فرمایند:

«وَ أَمَّا حَقُ‏ رَعِيَّتِكَ‏ بِالْعِلْمِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ جَعَلَكَ لَهُمْ‏  فِيمَا آتَاكَ مِنَ الْعِلْمِ وَ وَلَّاكَ مِنْ خِزَانَةِ الْحِكْمَةِ فَإِنْ أَحْسَنْتَ فِيمَا وَلَّاكَ اللَّهُ مِنْ ذَلِكَ وَ قُمْتَ بِهِ لَهُمْ مَقَامَ الْخَازِنِ الشَّفِيقِ النَّاصِحِ لِمَوْلَاهُ فِي عَبِيدِهِ الصَّابِرِ الْمُحْتَسِبِ الَّذِي إِذَا رَأَى ذَا حَاجَةٍ أَخْرَجَ لَهُ مِنَ الْأَمْوَالِ الَّتِي فِي يَدَيْهِ كُنْتَ رَاشِداً وَ كُنْتَ لِذَلِكَ آمِلًا مُعْتَقِداً وَ إِلَّا كُنْتَ‏ لَهُ خَائِناً وَ لِخَلْقِهِ ظَالِماً وَ لِسَلَبِهِ وَ عِزِّهِ مُتَعَرِّضا؛ اما حق شاگرد و دانشجو بر عالم آنست که بداند خداوند متعال او را امام و راهنما قرار داده است به جهت علمی که به او عطا نموده است و کلید خزانه حکمت را به دست او داده است؛ پس اگر با آنها که نمی دانند احسان و نیکی نمود و از علمی که خداوند به او عطا نموده با مهربانی به آنها آموخت و در نصیحت و راهنمائی آنان بـا صبر و حوصلـه قدم برداشت؛ و برای نجات جامعه از جهـل و نادانی ؛از خزانهء علمی که خدا در اختیار او گزاشته است انفاق کرد ؛ ایـن عالم ومعلم هدایت شده و هدایت گر است و از روی اعتقاد و ایمان ؛ خدمتکار جامعه انسانی است .

اما اگر از آنچه می داند انفاق نکند و علم خود را از دیگران دریغ بدارد ؛ خیانتکار بوده و نسبت به خلق خداوند ظالم محسوب می گردد. »[1]

در شرح این عبارت باید توجّه داشت که استاد و معلم می تواند نقشی حیاتی در زندگی دانشجو ایفا کند و می تواند مسیر زندگی دانش آموز را تغییر دهد. از اینرو استاد باید به تدریج آداب و اخلاق پسندیده را آموزش دهد و دانشجو را با مسائل مختلف آشنا سازد. استاد باید اهمیت، فضیلت و جایگاه و مقام علم را برای طالب علم، روشن سازد و هر آنچه را که برای خود به عنوان یک الگو می پسندد، به شاگردانش تعلیم دهد و آنان را به آراستگی نسبت به فضایل و اجتناب از رذایل دعوت نماید. استاد نباید هیچگاه به خاطر داشتن علم بر دانشجو فخرفروشی ورزد و صفاتی چون عُجب، تکبر و خود برتربینی را به هیچ وجه نباید در خود داشته باشد؛ زیرا داشتن چنین صفاتی برای استاد تأثیرات بسیار منفی را برای شاگردان به جا خواهد گذاشت. لذا نقش یک استاد به نوعی پدری کردن بر شاگردان است، به گونه ای که در هر بخشی از زندگی آنها می تواند نقش تربیتی داشته باشد. مثلا از آنها دلجوئی نماید، زمانی که مریض هستند به عیادت آنها برود و اگر نیازی داشته باشند در تأمین آن کوشا باشد.

دوری استاد و معلّم از رذایل اخلاقی

امام سجاد(ع) ضمن اهمیت دادن به مقام استادی، یکی از نعمت­های خدای سبحان را دادن علم و حکمت به استاد می­داند؛ زیرا هیچکس ذاتاً عالم و دانشمند نیست بلکه این استعدادی است که خدای متعال به آدمی داده و باعث شده او به چنین جایگاهی برسد. چنین نگاهی باعث می شود که هیچگاه غرور علمی استاد را نگیرد و بر دیگران فخر نفروشد. یک استاد الهی در حقیقت خزانه دار دیگران است؛ و باید برای تقسیم آن با گشاده روئی، مهربانی و مهرورزی کار خود را انجام دهد و هیچگاه نباید در ارائه علم (که زکات علم دانسته شده است) بخل ورزد. بلکه باید اندوخته ها و دارائی های خود را به نحو شایسته توزیع کند. استاد باید بداند با آموزش دیگران هیچگاه از او چیزی کاسته نمی شود، بلکه هرچه در تعلیم بیشتر تلاش کند و اخلاص داشته باشد، خود بهره ای بیشتر می برد. همچنین باید بداند که اگر از انجام وظیفه کوتاهی کند، بلکه به یک معنا او خیانت کار خواهد بود و فردای قیامت مورد مواخذه خواهد بود؛ زیرا علم امانتی در نزد وی بوده که به شایستگان تحویل نداده و حق آنها را اداء نکرده است.

معلمی میراث انبیاء الهی

استاد در مسیر آموزش باید با شیوه های مناسب به وظیفه خود عمل کند تا آثار و نتائج آنرا در جامعه مشاهده نماید. استاد باید بداند در جایگاه بزرگی قرار گرفته است؛ چراکه او می تواند سِمَت «وارث پیامبران» بودن را دریافت کند. به همین جهت انتظارات زیادی از او وجود دارد. از جمله آنکه به علم خود عامل و ملتزم باشد؛ چراکه خدای تعالی در قرآن کریم در این خصوص می­فرماید: «أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُم‏؛ چگونه مردم را به نيكى فرمان می­دهيد و خودتان را از ياد مى‏بريد».[2] همچنین استاد بایستی هرگاه دل و ذهن آماده ای را یافت، در آموزش دریغ نورزد؛ چنانکه امام باقر(ع) فرمودند: «زَكَاةُ الْعِلْمِ‏ أَنْ تُعَلِّمَهُ عِبَادَ اللَّهِ؛ زکات علم، تعلیم آن به بندگان پروردگار است».[3]

نقش استاد و معلم در تعلیم و تربیت

استاد با نقش تعلیمی و تربیتی خود و رعایت آداب هنگام ورود به جلسۀ درس، و برقراری ارتباط با شاگردان و داشتن وقار و انگیزه، و پاسخ به پرسش های آنها می تواند فضای با نشاطی را در عرصۀ آموزش پدید آورد. نقش تعلیمی و تربیتی در جامعۀ بشری آنقدر زیاد است که استادان می توانند جامعه ای را از جهل و نادانی و تاریکی نجات دهند و امنیت و آرامش و عقلانیت و معنویت را در جامعه بشری بسترسازی نمایند. جامعۀ دانش محور و خردورز تلاش می کند همه امور زندگی را با اسلوب علمی و معرفتی پیش ببرد و بهترین راه را برای خود و دیگران برگزیند. به همین جهت علماء و دانشمندان همواره در طول تاریخ به عنوان خواصّ جامعه، نقش آفرین و کارساز بوده و بصیرت و آگاهی را، در شناخت حقوق آحاد جامعه زمینه سازی نموده اند.

از اینرو یکی از ویژگی های جامعه آرمانی و مدینه فاضله، رشد علم و معرفت در جامعه است.

 ----

[1]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، ص261، قم، جامعه مدرسين، چ دوم، 1404ق.

[2]. البقرة/44.

[3]. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج1، ص41، ح3، تهران، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، 1407ق.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha